حجت‌الاسلام سعید داوودی می‌گوید عفاف بدون حجاب ناقص است و حجاب بدون رعایت عفاف، بی‌معنا 

حفظ کانون خانواده، مهم‌ترین فلسفه حجاب 

شبهاتی که امروز درباره حجاب مطرح می‌شود، ابتدا در جوامع اسلامی شمال آفریقا مانند مصر و مراکش توسط برخی اندیشمندان و نواندیشان مطرح شد و به‌مرور وارد فضای جامعه ایران گردید. همچنین برخی جریان‌های مدعی فمینیسم اسلامی و جنبش‌های زنان، این بحث‌ها را پررنگ‌تر کردند.
شبهاتی که امروز درباره حجاب مطرح می‌شود، ابتدا در جوامع اسلامی شمال آفریقا مانند مصر و مراکش توسط برخی اندیشمندان و نواندیشان مطرح شد و به‌مرور وارد فضای جامعه ایران گردید. همچنین برخی جریان‌های مدعی فمینیسم اسلامی و جنبش‌های زنان، این بحث‌ها را پررنگ‌تر کردند.
کد خبر: ۱۵۲۷۵۹۵
نویسنده علی مظاهری 

 برای پاسخ به این شبهات نخست لازم است تفاوت میان اخلاق و فقه روشن شود. زیرا شناخت دقیق این دو حوزه، در تحلیل ماهیت حجاب و جایگاه آن مهم است. چون ماهیت حجاب و جایگاه آن در اسلام به‌ویژه در فضای اجتماعی و رسانه‌ای، با شبهات متعددی همراه شده. آیا حجاب صرفا یک امر اخلاقی است یا یک حکم شرعی الزام‌آور؟ آیا اصل در اسلام، حجاب است یا عفاف و آیا حجاب به‌معنای محدودیت و انزوا برای زنان است؟ اینها پرسش‌هایی است که با حجت‌الاسلام والمسلمین سعید داوودی مطرح کردیم تا به‌صورت فقهی و اجتماعی به آنها پاسخ دهیم. 

آیا حجاب در اسلام یک حکم شرعی الزام‌آور است یا صرفا یک آموزه اخلاقی برای حفظ زنان از تعرض و آزار در جامعه؟ برخی معتقدند آنچه در اسلام اصالت دارد، عفاف است نه حجاب.
ابتدا باید تفاوت‌های میان فقه و اخلاق را در نظر گرفت. آیات قرآن که درباره حجاب نازل شده‌اند، حکم شرعی دارند و صرفا به‌عنوان یک امر اخلاقی مطرح نشده‌اند. البته بعد اخلاقی حجاب نیز بسیار مهم است و قوت بیشتری دارد، اما آنچه از متن قرآن و هفت دسته از روایات فقهی برداشت می‌شود، وجوب شرعی پوشش زنان است؛ بنابراین حجاب تنها یک توصیه اخلاقی نیست بلکه حکم شرعی است. 

یکی از شبهاتی که در سال‌های اخیر مطرح شده این است که حجاب الزامی نیست بلکه بیشتر یک امر ارشادی است. یعنی برای این است که زنان شناخته شوند و مورد اذیت قرار نگیرند. نه این‌که الزام شرعی داشته باشد. 
این شبهه در‌واقع ریشه در ورود فرهنگ غربی به جوامع اسلامی دارد؛ به ویژه در کشور‌های مستعمره سابق. برخی می‌گویند حجاب باعث انزوا و عقب‌ماندگی زنان از قافله تمدن می‌شود. این دیدگاه‌ها معمولا از درون خود جامعه اسلامی و با استفاده از آموزه‌های دینی بیان می‌شوند، نه صرفا از بیرون. آنها عدالت و برابری زن و مرد را مطرح کرده و این سؤال را عنوان می‌کنند که چرا حجاب برای زنان الزامی است، اما برای مردان نه؟ این سؤال بهانه‌ای شده تا اصل حجاب زیر سؤال رود و آن را محدودیتی برای زنان بدانند. 

شبهاتی که امروز مطرح می‌شود، ریشه در جوامع اسلامی مختلف مثل مصر و مراکش دارد و بعضا توسط برخی گروه‌های مدعی فمینیسم اسلامی هم گسترش یافته است. برای پاسخ به این شبهات، ابتدا باید تفاوت اخلاق و فقه را روشن کنیم. لطفا در این خصوص توضیح دهید که اخلاق و فقه از چه نظر با هم تفاوت دارند و این تفاوت چه اهمیتی دارد؟
بسیاری از این شبهات نخست در کشور‌های اسلامی شمال آفریقا مطرح شد و سپس وارد فضای فرهنگی و اجتماعی ایران گردید. برای پاسخ دقیق، ابتدا باید تعریفی از اخلاق و فقه ارائه کنیم تا ببینیم موضوع حجاب در کدام حوزه قرار می‌گیرد. اخلاق به مجموعه صفات و ملکات خوب یا بد گفته می‌شود که منشاء اعمال و رفتار انسان هستند. اخلاق علمی است که درباره این صفات، ریشه‌های آن و ظهور و بروزشان در رفتار‌های انسان صحبت می‌کند. به‌عبارت دیگر اخلاق تلاش دارد نفس انسان را اصلاح نماید تا رفتار ناشایست از او سر نزند. 

پس اخلاق بیشتر به صفات و درون انسان می‌پردازد. فقه چه جایگاهی دارد؟ 
اخلاق ناظر بر صفات درونی انسان است مثل شجاعت، حسادت، تواضع، ایثار و صبر. این صفات یا خوبند یا بد، اما فقه به افعال بیرونی انسان مانند نماز، روزه، جهاد و دیگر اعمال شرعی می‌پردازد. به‌قول مرحوم علامه بحرالعلوم، موضوع فقه افعال مکلفین است. یعنی رفتار‌هایی که انسان در مقام مکلف بودن انجام می‌دهد. همچنین محمول در اخلاق، حسن یا قبح عمل یا صفت است. یعنی عمل خوب یا بد است، اما محمول در فقه، حکم شرعی است. یعنی این‌که عمل واجب است یا حرام یا مستحب یا مباح.

این تمایز چه کمکی به بحث حجاب می‌کند؟ 
با این تمایز مشخص می‌شود که حجاب موضوعی است که به حکم شرعی مربوط می‌گردد. یعنی در حوزه فقه قرار دارد و صرفا یک توصیه اخلاقی نیست. البته بعد اخلاقی هم دارد، اما وجوب آن در شرع ثابت است. وقتی به حجاب تنها از زاویه اخلاق نگاه کنیم، ممکن است دچار ابهام و شبهه شویم که این موضوع را صرفا ارشادی یا انتخابی بدانیم. در حالی که در فقه، حجاب یک حکم واجب است. 

به تفاوت اخلاق و فقه بپردازیم. اخلاق و فقه چه تفاوت‌هایی دارند؟ 
اخلاق مجموعه‌ای از صفات و ملکات خوب یا بد است که منشاء رفتار و اعمال انسان محسوب می‌شود. به‌عبارت دیگر اخلاق علمی است که درباره صفات و ریشه‌های آن بحث می‌کند و تلاش دارد نفس انسان را اصلاح نماید تا رفتار‌های ناشایست از او سر نزند. درواقع اخلاق ناظر بر شخصیت درونی و صفات انسان است که در رفتار و اعمال او بروز می‌کند. 

از سوی دیگر فقه چه موضوعی را بررسی می‌کند؟ 
فقه ناظر بر افعال انسان است. صفات درونی مانند شجاعت، حسادت، تواضع، ایثار، صبر و حلم موضوع بحث اخلاقند، اما افعالی مانند نماز، روزه، زکات و جهاد موضوع فقهند. مرحوم علامه بحرالعلوم می‌گوید موضوع فقه افعال مکلفین است. یعنی رفتار‌هایی که انسان به‌عنوان مکلف انجام می‌دهد. در مقابل، محمول اخلاق، حسن یا قبح کار‌ها و صفات است. یعنی این‌که کاری خوب است یا بد. مثلا دروغ گفتن بد است و تواضع خوب. 

این تفاوت چه تأثیری بر فهم ما از مسأله حجاب دارد؟
این تمایز به ما کمک می‌کند دریابیم که حجاب یک حکم شرعی است که در حوزه فقه جای می‌گیرد و صرفا توصیه‌ای اخلاقی نیست. اخلاق عمدتا ناظر بر باطن و درون انسان است، در حالی که فقه بر اعمال بیرونی انسان و احکام آنها تمرکز دارد. اگر حجاب را تنها از منظر اخلاقی بنگریم، ممکن است آن را امری ارشادی و اختیاری بپنداریم؛ اما از دیدگاه فقهی، حجاب حکمی واجب و الزام‌آور است.

شما اشاره کردید که ممکن است یک موضوع از جهات مختلفی مانند اخلاق، فقه و حقوق مورد بحث قرار بگیرد. لطفا این تفاوت‌ها را با یک مثال توضیح دهید. 
 دقیقا، یک موضوع ممکن است هم از بعد اخلاقی، هم فقهی و هم حقوقی بررسی شود. مثلا دروغگویی در اخلاق به‌عنوان صفتی ناپسند و نشانه ضعف شخصیت مطرح می‌شود. پیامبر اکرم فرموده‌اند: «آدم دروغگو، دروغ نمی‌گوید مگر به خاطر پستی و بی‌شخصیتی درونش.» این دیدگاه، ریشه درون‌نگرانه و صفاتی دارد که اخلاق بررسی می‌کند، اما فقه می‌پرسد: آیا دروغ حرام است یا خیر؟ مثلا حکم شرعی دروغ را تعیین می‌کند که دروغ گفتن حرام است یا مستحب یا مباح. این نگاه بیرون‌نگر است و به حکم عمل می‌پردازد. از سوی دیگر، حقوق هنگامی وارد می‌شود که دروغگویی موجب خسارت یا تعدی به حقوق دیگران شود، مانند شهادت دروغ در دادگاه که موجب تضییع حق دیگری می‌شود و مجازات دارد. پس حقوق در اینجا نقش قانون‌گذار و تعیین مجازات را ایفا می‌کند. 

برگردیم به موضوع حجاب. برخی معتقدند حجاب یک امر اخلاقی است نه حکم شرعی، مثلا می‌گویند عفت مهم است، اما الزامی به حجاب وجود ندارد. نظر شما در این‌باره چیست؟
آیات قرآن درباره حجاب، به‌ویژه در سوره‌های احزاب و نور نازل شده‌اند و در آنها حکم شرعی صریحی بیان شده است. در آیه ۵۹ سوره احزاب خداوند می‌فرماید: «یا أَیهَا النَّبِی قُل لِأَزْوَاجِکَ وَ بَنَاتِکَ وَ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یدْنِینَ عَلَیهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ...» یعنی به زنان مؤمن دستور می‌دهد جلباب‌های‌شان را بر خود نزدیک کنند. جلباب، پوششی بلند است که زنان پیش از آن نیز داشتند، اما پوشش کامل و منظمی نبود. این دستور برای شناخته‌شدن زنان عفیف و جلوگیری از تعرض به آنهاست. برخی تصور کردند این حکم فقط ارشادی است که زنان عفیف شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، اما این برداشت صحیح نیست و حکم شرعی وجوب پوشش را تأیید می‌کند. 

آیات دیگری هم هست که به این موضوع می‌پردازد؟
 بله، آیات سوره نور که بعد از سوره احزاب نازل شده است، کامل‌تر و صریح‌تر است. در آیه ۳۱ سوره نور آمده است: «وَلْیضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیوبِهِنَّ...» یعنی زنان باید خمار یا روسری خود را طوری روی سینه‌ها و گردن خود بیندازند که کاملا پوشیده شود. مفسران نوشته‌اند که زنان مسلمان در آن زمان روسری به سر داشتند، اما معمولا گردن‌شان پیدا بود. این آیه دستور می‌دهد که روسری را به گونه‌ای ببندند که گردن هم پوشیده شود. بنابراین، آیات قرآن نشان می‌دهد که حجاب فقط یک امر اخلاقی یا ارشادی نیست، بلکه حکم شرعی قطعی و الزام‌آور است. 

با توجه به آیات سوره نور و احزاب، آیا می‌توان گفت که حجاب فقط یک امر اخلاقی است یا حکم شرعی و فقهی دارد؟ لطفا این موضوع را دقیق‌تر توضیح دهید. 
 قطعا حجاب فراتر از یک امر اخلاقی است و حکم شرعی دارد. آیات قرآن نشان می‌دهد که مسلمانان در زمان پیامبر (ص) پوشش داشتند، اما این پوشش نواقصی داشت که در آیات سوره نور و احزاب اصلاح و تکمیل شده است. براساس این آیات، پوشش زن مسلمان باید به‌گونه‌ای باشد که تمام بدن او پوشیده شود به‌جز صورت و کف دست‌ها. این حکم قطعا یک دستور شرعی است، نه صرفا اخلاقی. 

در آیه ۳۰ و ۳۱ سوره نور درباره نگاه و پوشش زنان چه نکاتی وجود دارد؟ آیا این دستورات فقط اخلاقی‌اند یا واجب شرعی هستند؟
 در آیه ۳۰ سوره نور، به مردان مؤمن دستور داده شده که چشم‌های خود را فرو بندند و پاکدامن باشند و در آیه ۳۱ به زنان مؤمنه گفته شده که نگاه خود را فرو اندازند و پوشش خود را کامل کنند. اگر فقط عفاف مطرح بود، همین کافی بود که زنان نگاه خود را کنترل کنند و پاکدامن باشند، اما در ادامه آیات، دستوراتی آمده که زنان زینت خود را آشکار نکنند مگر برای گروه‌های مشخصی مانند شوهر، پدر، فرزندان و مردانی که فهم جنسی ندارند. این حکم‌ها دیگر اخلاقی صرف نیست، بلکه حکم شرعی و فقهی است، چراکه حکم واجب و محدوده‌دار دارد. 

چرا در این آیات ذکر شده که زینت زنان در برابر برخی افراد مجاز است؟ و این چه دلالتی دارد؟
این استثناء‌ها به وضوح نشان می‌دهد که حجاب حکم مشخص و قابل فهمی دارد و برای آن حدود تعریف شده است. زن می‌تواند زینت خود را در برابر شوهر، پدر، فرزندان، برادران و حتی کودکان و مردانی که درک جنسی ندارند، آشکار کند. اگر این فقط امر اخلاقی بود، چنین استثناء‌هایی نیاز نداشتیم؛ بلکه این حکم‌های دقیق نشان‌دهنده قانون شرعی است که فقه به آن پرداخته است. 

با این توصیفات، آیا می‌توان نتیجه گرفت که حفظ نگاه (فرواندن بصر) و رعایت حجاب در اسلام همگی احکام شرعی هستند؟
 بله، اینها همه احکام شرعی هستند. نگاه کردن به نامحرمان و پوشش زنان در برابر آنها موضوعی است که اسلام با دقت کامل به آن پرداخته است. امام صادق (ع) نیز اشاره کرده که حفظ نگاه به نامحرمان بخشی از پاکدامنی است و این حکم فقهی است، نه صرفا یک توصیه اخلاقی ساده. بنابراین، حجاب، کنترل نگاه و حفظ عفت، همگی بخشی از یک نظام فقهی و شرعی است که هدفش تنظیم رفتار‌های فردی و اجتماعی است. 

در آیات قرآن گفته شده که زن‌ها نباید پای‌شان طوری به زمین بزنند که خلخال‌شان جلب توجه کند و همچنین به استثنا‌هایی درباره آشکارکردن زینت اشاره شده است. اینها چه دلالتی بر حکم حجاب دارند؟
این موارد نشان می‌دهند که حکم حجاب، فقهی و شرعی است و نه صرفا اخلاقی. فرمان قرآن به زنان این است که حتی راه‌رفتن‌شان نیز طوری نباشد که توجه نامحرم را به خود جلب کند. همچنین استثنا‌هایی که درباره افراد خاص (پدر، شوهر، فرزندان و کودکان) در آشکارکردن زینت ذکر شده، نشان از یک قانون دقیق و حکم است. این احکام در سیاق دستور‌های شرعی است و نه‌فقط توصیه‌های اخلاقی.

آیه مربوط به توبه در پایان سوره نور چه ارتباطی با موضوع حجاب و عفاف دارد؟
در آیات پایانی سوره نور بعد از بیان احکام پوشش و عفاف، خداوند مؤمنان را به توبه فرا می‌خواند. توبه به معنای بازگشت از گناه و تخلف است. این نشان می‌دهد که اگر کسی در رعایت احکام قصوری انجام داده باشد باید بازگردد و توبه کند. بنابراین، حکم حجاب و عفاف از احکام فقهی و واجب است و تخلف از آن گناه محسوب می‌شود.

آیا وجوب حجاب فقط در قرآن آمده یا در روایات و فقه اهل سنت و شیعه نیز به آن اشاره شده است؟
وجوب حجاب نه‌تنها در قرآن‌کریم، بلکه در روایات معصومین و آثار فقهی مکاتب شیعه و اهل سنت نیز مورد تأکید قرار گرفته است.
به‌عنوان نمونه، آیت‌الله مکارم شیرازی در کتاب فقهی خود «النکاح» به استناد هفت دسته از روایات معتبر، وجوب شرعی پوشش و ستر برای زنان را تأیید و اثبات می‌کند. همین امر در فقه اهل سنت نیز مورد اتفاق است و پوشش کامل بدن به‌جز صورت و کفین دربرابر نامحرمان از ضروریات دین شناخته شده است.

روایت پیامبر درباره اسما بنت ابی‌بکر به چه صورت است و چه نکته‌ای را بیان می‌کند؟
پیامب اکرم (ص) به اسما بنت ابی‌بکر که تازه به سن بلوغ رسیده بود فرمود که پس از بلوغ، زن نباید چیزی جز صورت و کفین خود را آشکار کند. این روایت از مهم‌ترین مستندات فقهی وجوب حجاب و حد و مرز‌های آن است که فقها از آن استفاده کرده‌اند.

فرق میان امر اخلاقی و حکم فقهی چیست و چرا حجاب امر فقهی است نه اخلاقی؟
امر اخلاقی مربوط به صفات درونی و تربیت نفس، مثل ریشه‌یابی صفات بد و تلاش برای تبدیل آنها به صفات نیک است. مثلاا دروغگویی، ناشی از ضعف در نفس است و اخلاق می‌کوشد آن را اصلاح کند. اما حکم فقهی، دستوری واجب و مشخص است که باید به آن عمل شود و تخلف از آن معصیت دارد. آیات و روایات مربوط به حجاب، حکم شرعی و واجب را بیان می‌کنند که اگر ترک شود گناه است و باید توبه کرد. پس حجاب یک دستور فقهی است و نه فقط توصیه اخلاقی.

آیا تنها عفاف مهم است یا حجاب هم به همان اندازه اهمیت دارد؟
در اسلام هم عفاف و هم حجاب اهمیت دارد و هر دو مکمل هم هستند. قرآن و روایات حریم‌هایی برای رفتار مردان و زنان تعیین کرده‌اند که هم شامل حفظ نگاه و گفتار و هم پوشش و خودداری از خودنمایی است. مثلا قرآن دستور داده که زنان با نرمی و عشوه صحبت نکنند و مو و گردن خود را بپوشانند. در نتیجه، عفاف بدون حجاب ناقص است و حجاب بدون رعایت عفاف نیز بی‌معناست.

چرا حجاب فقط برای حفظ زنان مهم نیست، بلکه برای جامعه هم اهمیت دارد؟
کارشناسان دینی و اجتماعی معتقدند که بی‌حجابی و جلوه‌گری زنان در جامعه، فقط به ضرر خود آنها نیست، بلکه به جامعه و خانواده‌ها آسیب می‌زند. این رفتار‌ها باعث می‌شود جوانان و مردان تحت تأثیر قرار گیرند و ممکن است به فساد و اختلالات اجتماعی منجر شود. حجاب در اسلام علاوه بر حفظ شخصیت زن، به سلامت اجتماعی و خانواده نیز کمک می‌کند.

شهید مطهری درباره تأثیر بی‌حجابی و جلوه‌گری زنان در جامعه چه نظری دارد؟
ایشان می‌فرمایند اگر مردی در بیرون با دیدن زنان متعدد و آرایش‌های اغراق‌شده مواجه شود، به‌تدریج جذابیت همسر خودش برای او کاهش می‌یابد و همین امر کانون خانواده را سست می‌کند.

فلسفه اصلی حجاب در اسلام چیست؟
حجاب علاوه بر حفظ شخصیت زن، به حفظ سلامت مردان و جامعه کمک می‌کند و مهم‌ترین فلسفه آن، حفظ کانون خانواده است تا مردان فقط زیبایی و جذابیت همسرشان را در چارچوب خانواده ببینند.

حجاب چه نقشی در جلوگیری از فروپاشی خانواده دارد؟
حجاب باعث می‌شود تمایلات جنسی فقط در چارچوب خانواده و به‌صورت مشروع بروز کند و از انحراف و تحریک‌های نامشروع در جامعه جلوگیری می‌شود. این امر به سلامت روابط خانوادگی و ثبات کانون خانواده کمک می‌کند.

چه آسیب‌هایی ممکن است از بی‌حجابی و جلوه‌گری در جامعه به وجود بیاید؟
بی‌حجابی و جلوه‌گری باعث گسترش ناهنجاری‌ها و انحرافات اجتماعی، کاهش سلامت روانی و اخلاقی جامعه، و درنهایت زمینه‌ساز فروپاشی خانواده‌ها و مشکلات اجتماعی گسترده می‌شود.

چرا چارچوب خانواده به‌عنوان تنها محل مشروع بروز تمایلات جنسی شناخته می‌شود؟
چون اسلام تمایلات جنسی را در چهارچوب خانواده مشروع می‌داند و از هرگونه تجاوز و خارج‌شدن از این چارچوب جلوگیری می‌کند تا سلامت فردی و اجتماعی حفظ شود.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
کابوس ناوهای دشمن

سردار علیرضا تنگسیری در مصاحبه با روزنامه«جام‌جم» از دستاوردهای رزمایش اقتدار سپاه و رونمایی از موشک‌های جدید گفت

کابوس ناوهای دشمن

نیازمندی ها